جدول جو
جدول جو

معنی نصیحت نمون - جستجوی لغت در جدول جو

نصیحت نمون
(جُمْبْ)
پند نماینده. اندرزکننده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نصیحت نیوش
تصویر نصیحت نیوش
آنکه گوش به نصیحت بدهد، نصیحت شنو، پندشنو
فرهنگ فارسی عمید
آن که گوش به نصیحت می دهد و می شنود و می پذیرد آن را. (ناظم الاطباء). نصیحت شنو. حرف گوش کن. سخن شنو:
با دوستان مضایقه در عمر و مال نیست
صد جان فدای یار نصیحت نیوش کن.
حافظ
لغت نامه دهخدا
نصیحت کن. پنددهنده. راهنما. نصیحت گر:
گرچه دل پاک و بخت پیروز
هستند ترا نصیحت آموز.
نظامی
لغت نامه دهخدا
پند نیوش پند شنو نصیحت شنو: نقاب تعامی بر دیده عاقبت بین بستند و سیماب تصامم (تصام) در گوش نصیحت نیوش ریختند
فرهنگ لغت هوشیار
پندپذیر، پندشنو، نصیحت شنو
متضاد: نصیحت ناپذیر
فرهنگ واژه مترادف متضاد
پندآموز، پندده، عبرت آموز، ناصح
فرهنگ واژه مترادف متضاد